شاید برای آمدنت دیر کردهای
وقتی نگاه آینه را پیر کردهای
دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من، برای چه تأخیر کردهای؟
نبودنت ، راز برون افتاده ای ست که هر جمعه در حنجره ام بغض
می شود ،
وقتی غروب می شود ،
و من هنوز چشم در راهم ...
اللهم عجل لولیک الفرج
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: